شهید مفقود الجسد، فاضل محترم و طلبه عارف در اول خرداد ماه سال 1340 شمسی در خانواده ای مذهبی و مخلص در روستای برگه چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم حاج عنایت و مادرش حاجیه زینب با دلی آکنده از عشق به مقتدای خود نام دلبند خود را حسین نهادند......
برای مطالعه ی ادامه مطلب روی ادامه ی مطلب کلیک کنید
شهید مفقود الجسد، فاضل محترم و طلبه عارف در اول خرداد ماه سال 1340 شمسی در خانواده ای مذهبی و مخلص در روستای برگه چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم حاج عنایت و مادرش حاجیه زینب با دلی آکنده از عشق به مقتدای خود نام دلبند خود را حسین نهادند......
دوران کودکی را در روستا گذراند و تا پایه پنجم ابتدایی در همین روستا به تحصیل علم پرداخت. در همان دوره ابتدایی قرآن را فرا گرفت و عاشق اهل بیت بود. پس از دوره ابتدایی جهت ادامه تحصیل به شهرستان ساری هجرت کرد. با آماده شدن زمینه برای رشد معنوی ایشان به حوزه علمیه رستمکلا هجرت نمودند و مدت یک سال به کسب علم پرداختند و با اوج گیری انقلاب اسلامی ایشان به همرا جوانان مؤمن و معتقد به ندای حضرت امام خمینی(ره) لبیک گفتند و در راهپیمایی ها علیه رژیم سفاک پهلوی فعالیت چشمگیری داشتند.
سپس جهت ادامه تحصیل در سال 1355 به حوزه علمیه قم رفتند. پس از مدتی با جوشش انقلاب اسلامی جهت خدمت عملی و زود هنگام به اسلام و قرآن و ولایت جذب کمیته انقلاب اسلامی شدند و جهت ادامه مأموریت به پادگان ولی عصر سپاه تهران در بخش مخابرات مشغول انجام وظیفه گردیدند و جهت مبارزه با اشرار و تجزیه طلبان از سوی سپاه به کردستان مأمور گردیدند. ایشان در اول خرداد سال 1359 در سن 19 سالگی به دست کومله اسیر گردیدند و به شهادت رسیدند و از سوی خانواده شهید در گلزار شهدای برگه مقبره ای برای ایشان احداث گردید.
ویژگی های شهید:
- بسیار مؤمن و مخلص و معتقد بودند - در امر اقامه نماز اول وقت کوشا بود
- ورزشکار بود - از استعداد هنری خوب و بالایی برخوردار بود
- به شدت علاقه مند به والدین بود - تعبد عملی به ولایت فقیه داشت
فرازی از وصیتنامه شهید:
و زندگی دنیا لذت بخش است آن طور که امام حسین(ع) فرمود به درستی که زندگی عقیده و جهاد است و چه زیباست آدمی جانش را در راه خدا بدهد و در راه عقیده پاکی که دارد تقدیم کند و من از خدای بزرگ می طلبم که به آرزوی نهائی ام که شهادت است برسم و در پایان از زحمات پدر و مادر بزرگوارم تشکر می کنم و اگر حقی بر گردنم دارند مرا برای رضای خدا ببخشند و از برادرانم می خواهم که مادرم را دلداری دهند.
درود بر خمینی و سلام بر پیروانش