فرماندهان تیپ بودند؛خرازی،زین الدین،بقایی و ... حرفهای آخر را زدند و شب حمله مشخص شد.حسن(شهید باقری)شروع کرد به نوحه خواندن.وقتی گفت «شهادت از عسل شیرین تر است» هق هقش بلند شد،نشست روی زمین و زانو زد... از اول روضه رفته بود سجده،کف سنگر سه تا پتو انداخته بودند.سر را که از سجده برداشت،تا پتوی سوم از اشک او خیس شده بود.
سلام.کارتون فوق العاده است.انشالاه شهدا نگتون دارند.من هر روز به این سایت سر میزنم به دوستانم هم پیشنهاد کردم که سر بزنند.منتظر مطالب جالب و خواندنی تر هستیم.
واقعا متشکرم امیدوارم شهدا هم شمارو نگهدارند
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام.کارتون فوق العاده است.انشالاه شهدا نگتون دارند.من هر روز به این سایت سر میزنم به دوستانم هم پیشنهاد کردم که سر بزنند.منتظر مطالب جالب و خواندنی تر هستیم.
واقعا متشکرم امیدوارم شهدا هم شمارو نگهدارند