بعد از شهادت حسن،پدرش می گوید:«ما عصر یکشنبه 61/11/10 به پزشکی قانونی رفتیم.برادران رفتند و پیکر مطهر او را آوردند.باز کردیم و دیدیم.مادرش گریه نکرد،با او حرفی زد،خیلی حرف زد،گفت:« برای ما افتخار آوردی،گوارا باد بر تو این شهادت،خدا تو را لایق قرار داد که به این شهادت عظیم رسیدی.»من نیز بدن او را لمس کردم،اما ناراحتی احساس نکردم.اصلا در این چند روز که برادران می آیند منزل،تعجب می کنند از ما.تسلیت می گویند اما تسلیتی ندارد.ما باید به خودمان تسلیت بگوییم که مثمر به ثمر نیستیم.»
من واقعا به حال شهید باقری و دیگر شهیدان حسرت می خورم امیدوارم بتوانیم مثل آنها باشیم و راه آنهارا ادمه دهیم
شهیدان زنده اند الله اکبر