آب کردن آفتابه(خاطره ای از شهید زین الدین)

یکی از رزمندگان رفته بود دستشویی و وقتی دید آفتابه ها خالیه و باید تا کوه بره،زورش اومد و یک بسیجی رو گیر آورد و  گفت دستت درد نکنه داداش این آفتابه رو آب می کنی؟بسیجی هم رفت و آب کرد ولی آب کثیف بود.رزمنده گفت:برادرجون اگه از 100 متر بالا تر آب می آوردی تمیز بود.بسیجی دوباره آفتابه رو برداشت و رفت اونو آب کرد و آورد.بعدها رزمنده می فهمه اون بسیجی اسمش «مهدی زین الدین» بود!

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر جمعه 13 اسفند 1389 ساعت 06:27 ب.ظ http://www.shahid-shenasi.com

چقدر متواضع!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد