کمک به محرومین(شهید هاشمی)


هر کاری می کردم مرا با خودش ببرد،نمی برد.یکبار او را با ماشین تعقیب کردم.از شهر زد بیرون،خیلی دور شدیم.به محلی رسیدیم که چهره درهمی داشت و خانه هایش از حلبی ساخته شده بود.شهید هاشمی توقف کرد،پیاده شد و دستمالی به صورتش بست.او مقداری گوشت و مرغ و برنج و...را از ماشین بیرون آورد.دیدم دست تنهاست،دلم طاقت نیاورد،رفتم جلو.او تا مرا دید گفت:آخر کار خودت را کردی،اینجا چه کار می کنی؟گفتم: آمدم تا در رکابت باشم. گفت: بیا! بیا کمک کن اینها را خالی کنیم.از او پرسیدم:سید!این دستمال چیه به صورتت بستی؟گفت:نمی خوام کسی من رو بشناسه!گفتم:دلت خوشه آقا سید،این بنده خداها تا به حال رنگ شهر رو هم ندیدند، چه برسه قیافه شمارو!!

نظرات 1 + ارسال نظر
هیئت الغدیر شنبه 21 اسفند 1389 ساعت 08:06 ب.ظ http://www.alghadir-ilam.blogfa.com/

ممنونم که به وبلاگ ما سر زدین. اجرتون با خدای شهدا
به گفته رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه ای (مدظله العالی): امروز زنده نگهداشتن نام و یاد شهدا ثوابش کمتر از شهادت نیست. موفق باشید دوست گرامی
اگه اشکالی نداره سایتتون رو لینک ویکنم.

ممنون از لطفتون.انشاءالله مفید واقع شده باشیم.
شما هم لینک شدید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد