فراز هایی از وصیت نامه ی شهید برونسی

من با چشم باز این راه را پیموده ام و ثابت قدم مانده ام امیدواروم این قدمهایی که در راه خدا برداشته ام خداوند آن ها را قبول درگاه خودش قرار بدهد و ما را از آتش جهنم نجات بدهد.

فرزندانم خوب به قرآن گوش دهید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگی اتان قرار بدهید.باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان(عج)باشید.

همیشه آیات قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند.

ای مردم نادان ای مردمی که شهادت برای شما جا نیفتاده است در اجتماع پیشرو باید درباره ی شهیدان کلمه ی اموات از زبانها و از اندیشه ها ساقط شود و حیات آنان با شکوه تجلی نماید:

((بل احیا عند ربهم یرزقون)).

فرماندهی برای من لطف نیست گفتند این یک تکلیف شرعی است باید قبول بکنید و من بر اساس ((اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)) قبول کردم.مسلما  در این راه امر به معروف و نهی از منکر از مردم نادان زیان خواهید دید تحمل کنید و بر عزم راسختان پایدار باشید.



زندگی نامه ی شهید برونسی


برای مطالعه ی زندگی نامه به ادامه ی مطلب بروید

ادامه مطلب ...

مشق حرام ننوشت(خاطره ای از شهید بابایی)

بعد از ظهر یکی از روزهای پاییزی، که تازه چند ماهی از شروع اولین سال تحصیلی ابتدایی عباس(شهید بابایی)می گذشت، او را به محل کارم در بهداری شهرستان قزوین برده بودم. در اتاق کارم به عباس گفتم: پسرم پشت این میز بنشین و مشق هایت را بنویس.
سپس جهت تحویل دارو به انبار رفتم و پس از دریافت و بسته بندی، آنها را برای جدا کردن و نوشتن شماره به اتاق کارم آوردم. روی میز به دنبال مداد می گشتم. دیدم عباس با مداد من مشغول نوشتن مشق است. پرسیدم:
عباس! مداد خودت کجاست؟
گفت: در خانه جا گذاشتم.
به او گفتم: پسرم! این مداد از اموال اداری است و با آن باید فقط کارهای مربوط به اداره را انجام داد. اگر مشق هایت را با آن بنویسی ، ممکن است در آخر سال رفوزه شوی.
او چیزی نگفت. چند دقیقه بعد دیدم بی درنگ مشق خود را خط زد و مداد را به من برگرداند. (راوی: مرحوم حاج اسماعیل بابایی، پدرشهید)