شب شهادت(شهید صیاد شیرازی)

فرزند شهید صیاد شیرازی:آن شب حال عجیبی داشت. چون از مسافرت آمده بود؛ زیارت حرم مطهر امام رضا (ع) و عیادت مادر گرانقدرش در مشهد، زیارت مشهد شهیدان شلمچه؛ همه و همه روحیه ای تازه به او بخشیده بود اصلاً انگار آماده بود. فردا شبش که دیگر ایشان شهید شده بود برای من شبی بسیار سخت و مصیبت باری بود. تازه به عظمت او فکر می کردم که در نبودنش چه کنم؟تصور می شد که ایشان فقط یک فرد نظامی است اما واقعیت این بود که پدرم صرفاً یک نظامی نبود.آیت الله بهاء الدینی گفت: پدرت یک روحانی بود در لباس نظامی. برای همین بود که در روز تشییع جنازه وقتی خودم را روی پای آقا انداختم می خواستم تمام عقده هایم را خالی کنم. چون او را از پدرم بیشتر دوست دارم.

نظرات 3 + ارسال نظر
سعید پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 12:47 ب.ظ http://shahid7.blogfa.com/

مطالب زیبایی در سایتون دارید اما باز می تونه بهتر هم بشه.
منتظر نظرات شما در وبلاگم هستم .

سفیر پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 02:37 ب.ظ http://www.safir1390.blogfa.com

سلام سرورم اپم نظر شما لطف شماست
خدایا اینک که متولیان فرهنگی کشور خفته اند جوانان مان را بتو میسپاریم که تو بهترین امانت داری

خاطرات اسارت پنج‌شنبه 2 تیر 1390 ساعت 06:44 ب.ظ http://khaterat-m.blogfa.com

سلام .

خیلی دلنشین بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد