فقط برای خدا ، نه مردم (شهید ابراهیم هادی)

ابراهیم در یکی از مغازه های بازار مشغول کار بود ، یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم ، دو کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود ، جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت.

وقتی کار تحویل تمام شد جلو رفتم و سلام کردم ، بعد گفتم آقا ابرام برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه کار شما ! نگاهی به من کرد و گفت : کار که عیب نیست ، بیکاری عیبه ، این کاری هم که من انجام می دم برای خودم خوبه ، مطمئن می شم که هیچی نیستم.جلوی غرورم رو می گیره!

گفتم : اگه کسی شما رو اینطور ببینه خوب نیست ، تو ورزشکاری و... خیلی ها می شناسنت.

ابراهیم خندید و گفت: ای بابا ، همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد ، نه مردم.

(راوی:سید ابوالفضل کاظمی)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد