عملیات بازی دراز

چرا منطقه بازی دراز؟

بازی دراز با قله های بلند و شیب های تند و بریدگی های ممتد از اهمیت ویژه ای در منطقه مرزی استان کرمانشاه برخوردار است .این ارتفاعات به مثابه عرضه بزرگی درون مثلث قصرشیرین _ گیلان غرب_ سرپل ذهاب واقع شده است و برمنطقه تسلط کامل دارد دشمن در روزهای آغازین جنگ از بازی دراز برای دیده بانی استفاده می کرد اما ویژگی های این ارتفاعات موجب شد با فعالیتهای مهندسی روی آن جاده سازی شود و یگانهای عراق در آنجا مستقر شوند و ضمن افزایش سلطه بر قصرشیرین سرپل ذهاب را نیز زیر دید خود بگیرند.

شرح عملیات:

برای گرفتن این امتیاز مهم از نیروهای عراقی پس از سه ماه کار نیروهای شناسایی سپاه پاسداران، قرارگاه مقدم غرب سپاه پاسداران و ارتش نخستین عملیات  نیمه گسترده را در این منطقه طرح ریزی کردند که با نام عملیات  در تاریخ ۱۳۶۰/۲/۱ آغاز شد و به مدت ۸ روز طول کشید و طی آن نیروهای ایرانی و عراقی بارها به تک و پاتک متقابل پرداختند. نیروهای عراقی با استفاده از پشتیبانی هوایی یگانهای خود را حمایت می‌کردند اما رزمندگان ایرانی از جاده و حمایت هوایی کافی و پشتیبانی آتش محروم بودند در نتیجه نتوانستند روی تمام هدف‌ها مستقر شوند، با وجود این، از بین قله‌های منطقه سه قله آن را اشغال و تثبیت کردند و تنها در تثبیت قله ۱۱۵۰ و یکی از قله‌های ۱۱۰۰ ناکام ماندند. در این عملیات هوانیروز ارتش نقش بسزایی ایفا نمود و طی آن خلبان علی اکبر شیرودی به شهادت رسید.

تعداد تلفات نیروهای عراقی:

۵۴دستگاه تانک و نفربر ۳ فروند هواپیما ۲ فروند هلی‌کوپتر ۲ دستگاه ادوات مهندسی

۱۵۰۰ نفر کشته و زخمی ۷۰۰ نفر اسیر

غنائم جنگی ایران:

۱۲ دستگاه تانک و نفربر ۵ دستگاه ادوات مهندسی


کمک به محرومین(شهید هاشمی)


هر کاری می کردم مرا با خودش ببرد،نمی برد.یکبار او را با ماشین تعقیب کردم.از شهر زد بیرون،خیلی دور شدیم.به محلی رسیدیم که چهره درهمی داشت و خانه هایش از حلبی ساخته شده بود.شهید هاشمی توقف کرد،پیاده شد و دستمالی به صورتش بست.او مقداری گوشت و مرغ و برنج و...را از ماشین بیرون آورد.دیدم دست تنهاست،دلم طاقت نیاورد،رفتم جلو.او تا مرا دید گفت:آخر کار خودت را کردی،اینجا چه کار می کنی؟گفتم: آمدم تا در رکابت باشم. گفت: بیا! بیا کمک کن اینها را خالی کنیم.از او پرسیدم:سید!این دستمال چیه به صورتت بستی؟گفت:نمی خوام کسی من رو بشناسه!گفتم:دلت خوشه آقا سید،این بنده خداها تا به حال رنگ شهر رو هم ندیدند، چه برسه قیافه شمارو!!

فرمانده قلب بسیجیان(شهید حاج حسین خرازی)


ایشان همیشه لباس بسیجی برتن داشت.به ندرت لباس سپاه را برتن می کرد و آنچنان در مقابل بسیجی ها خاکی و فروتن بود که به معنی واقعی می توان گفت:یک روح مردمی و یک فرهنگ بسیجی داشت.طرز برخود او با بسیجی از 17 ساله تا 70 ساله چنان بود که همگی عاشق او بودند و پس اینکهبه شهادت رسید در تشییع جنازهاش همه گریه می کردن.او فرمانده قلب های بسیجیان بود .