پپسی نخور(خاطره ای از شهید بابایی)


در طول مدتی که من با عباس در آمریکا هم اتاق بودم، همه تفریح عباس در آمریکا در سه چیز خلاصه می شد : ورزش، عکاسی، و دیدن مناظر طبیعی. او همیشه روزانه دو وعده غذا می خورد ، صبحانه و شام.
هیچ وقت ندیدم که ظهرها ناهار بخورد . من فکر کنم عباس از این عمل ، دو هدف را دنبال می کرد ؛ یکی خودسازی و تزکیه نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و فرستادن پول برای دوستانش که بیشتر در جاهای دوردست کشور بودند. بعضی وقت ها عباس همراه شام، نوشابه می خورد ؛ اما نه نوشابه هایی مثل پپسی و .... که در آن زمان موجود بود ؛ بلکه او همیشه فانتای پرتقالی می خورد. چند بار به او گفتم که برای من پپسی بگیرد ، ولی دوباره می دیدم که فانتا خریده است .
یک بار به او اعتراض کردم که چرا پپسی نمی خری ؟ مگر چه فرقی می کند و از نظر قیمت که با فانتا تفاوتی ندارد ،آرام و متین گفت :« حالا نمی شود شما فانتا بخورید؟»
گفتم:« خب ، عباس جان برای چه ؟» سرانجام با اصرار من آهسته گفت
:« کارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست ؛ به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را تحریم کرده اند .»
به او خیره شدم و دانستم که او تا چه حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار است و در دل به عمق نگرش او به مسایل ، آفرین گفتم .
(راوی: خلبان آزاده امیر اکبر صیادبورانی)

سفر الهی(شهادت شهید باقری)

در شهریور 1361 که متقارن با ایام حج بود،در پاسخ به پیشنهاد یکی از دوستانش برای سفر به حج گفت «هنوز کار جنگ تمام نشده و دشمن بعثی در خاک ماست.بروم به خدا چه بگویم؟وقتی می روم که حرفی برای گفتن داشته باشم!» از این رو ماندن در جبهه را به رفتن سفر حج ترجیح داد.سرانجام این شهید بزرگوار در 9 بهمن 1361 در فکه همراه با سردار شهید مجید بقایی در حالیکه سوار بر ماشین بودند،خمپاره ای به ماشین حامل آنان اصابت نموده،هر دو پس از لحظاتی به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند.

شیرینی شهادت(خاطره ای از شهید باقری)


فرماندهان تیپ بودند؛خرازی،زین الدین،بقایی و ... حرفهای آخر را زدند و شب حمله مشخص شد.حسن(شهید باقری)شروع کرد به نوحه خواندن.وقتی گفت «شهادت از عسل شیرین تر است» هق هقش بلند شد،نشست روی زمین و زانو زد... از اول روضه رفته بود سجده،کف سنگر سه تا پتو انداخته بودند.سر را که از سجده برداشت،تا پتوی سوم از اشک او خیس شده بود.